راه های حفظ انگیزه در مسیر تغییر
زمانی که صحبت از انگیزه میشود ، تقریبا همه انسان ها به یاد یک عامل بیرونی میگردند که شبیه هدیه های بابا نوئل درشب کریسمس برای بچه هاست. بچه هایی که منتظرند بابانوئل بیاید و به آن ها هدیه دهد در پایان هم خوابشان میبرد و خود پدر مادر هدیه ای بالا سر بچه میگذارند و به او میگویند تو خواب بودی بابانوئل هدیه راآورد. در تمام طول زندگی هر ثانیه منتظریم در بیرون چیزی تغییر کند، دانشگاه برویم، ازدواج کنیم سال جدید برسد و ما با دعا کردن حول حالنا شویم این ها واقعیتی هستند که ما دوس داریم اتفاق بیفتد اما واقعیت موجود این است که نه تنها چیزی بهتر نمیشود بلکه هرسال بدتر هم میشود و حال ما از درون آشفته تر!
منظور از انگیزه در این مقاله چیست؟
برای حرکت در یک جاده ماشین نیاز به بنزین دارد، برای بالا رفتن از کوه انسان نیاز به آب دارد ، در عجبم که انسان ها برای طی کردن مسیر زندگی به دنبال سوخت در بیرون میگردند در حالی که درون ما تشنه و گرسنه است.
منظورم جسممان نیست اگر این طور بود می بایست تمام انسان های ثروتمند همیشه از درون احساس شادی عالی داسته باشند. البته که من همیشه گفته ام پول بسیار خوب است و اگر نباشد انسان حتی در جاده زندگی نمیتواند حرکت کند، به تعبیری شرط لازم است اما کافی نیست.
افکار منفی
سول مهمی که در مساله تغییر مطرح می شود راه مقابله با افکار منفی و ترس هاست. یا بهتر است بگوییم راه مدیریت آنها میباشد. قبل از شروع بحث پر کاربردی لازم است بگویم که ریشه افکار منفی ما از ترس هایمان نشات گرفته و ترس و افکار منفی تا ابد وجود دارد. اما خبر خوب این که من و شما قدرت انتخاب داریم. میدانی شبیه چیست؟ شبیه یادگیری زبان دوم است. اگر تو زبان فرانسوی را یاد بگیری و زبان مادریت انگلیسی باشد آیا انگلیسی را از یاد خواهی برد؟
منظور من از انگیزه خشنودی درونی توست که میتواند فارق از هر اتفاقی در دنیای بیرون همراه تو باشد و هرگز تمام نشود. خشنودی درونی سوخت جت تو در درون است که در صورت آگاهی و سالم زیستی تا آخرین لحظه زندگی همراه توست.
سوخت درونی به تو یاد میدهد موانع مسیر را چطور بدون این که به خودت آسیب بزنی پشت سر بگذاری، چطور از درون تحت هر شرایط ناملایمی در بیرون بتونی روی پاهایت بیستی و قدم برداری .
چرا ما باید افکار منفی و ترس را مدیریت کنیم؟
افکار منفی و ترس های ما که در اقیانوس بی انتهای ضمیر ناخود آگاه ذهن حضور دارند به شدت تمایل دارند به ساحل وجود تو نزدیک شوند و همان جا لنگر بیندازند و مانع حرکت تو در مسیر اقیانوس شوند. کارشان همین است. آنجا که تو شکست میخوری و مدام در ذهنت پچ پچ میکند باز گند زدی، آنجا که ترس از دست دادن فرزندت، همسرت یا حتی پدر و مادرت تمام وجودت را میگیرد و تو راهی سراغ نداری جز نگرانی، اضطراب، ترس در درون و لبخند اجباری بر لب در دنیای بیرون . آنجا که مدام میخواهی کاری را شروع کنی اما به یک باره شبیه بهمنی سرد بر تمام وجودت لبریز شده و سرمایش همه انگیزه هایت را فرا میگیرد و تو یخ میزنی و مانع حرکتت میشود. ترس و افکار منفی دو پارامتری هستند که همیشه در کنار هم هستند . و زمانی که ما ترس را شناخته و راه مدیریت افکار منفی را یاد بگیریم حالا با اقدام های کوچک و موثر شروع به حرکت در مسیر میکنیم.
چطورمیشود افکار منفی را مدیریت کرد؟
در اینجا میخواهم یک تکنیک فوق حرفه ای در روان شناسی اکت را برایتان توضیح دهم:پس اگر تا اینجا با دقت نخواندی تمام تمرکزت را به من بده به هیچ چیز فکر نکن فقط به این نوشته ها فکر کن . خنده دار نبود حرفم به هیچ چیز فکر نکن چشم هایت را ببند فکر نکن دیگر آیا میشود؟ آیا امکان پذیر است؟ قطعا خیر پس همیشه به ما گفتند به زخم هایت، به افکار منفیت فکر نکن آیا می شود؟ نه پس چکار کنیم؟
ترکیب شدن
ذهن ماشین تولید فکریست که تا زنده ایم برایمان فکر تولید میکند، افکاری که 80 درصدشان منفی هستند. اما او نمیداند کدام برایمام مهم و مفید و کدام غیر مهم و مفید است. من و شما با افکارمان ترکیب میشویم اصطلاحا آمیخته می شویم شبیه دو فلزی که به هم جوش خورده اند و حالا در بند کلمات و تصاویر افکار و داستان هایی که ذهن برایمان میسازد از اتفاقات تلخ گذشته ، از رنج ها گرفته تا تمام ترس هایی که در آینده برایمان خلق میکند و مانند طنابی به دور ما میپیچد و ما را به این طرف و آن طرف می کشاند.
اولین قدم برای مدیریت ترس
اگاه بشیم که درمه غلیظ افکار گیر افتادیم و با آن ها ترکیب شدیم. حالا وقت آن رسیده که خود را از افکار جدا کنیم.
- آگاه بشیم :هر زمان آگاه شدیم یعنی به خودمان بیاییم.
- برگشت به عقب :حالا فیلم برای مدتی متوقف شده یک قدم به عقب برگردید و ببینید واقعیت این است که شما الان اسیر فکر ها و داستان های ذهن شده اید.
- نام گذار افکار : زمان توجه کردنم به افکار را با نام گذاری طی میکنیم درواقع در حالت عادی ما میخواهیم فرار کنیم اما این اشتباه ترین حالت است . با نام گذاری شما به فکر توجه میکنید، مثلا ممکن است با حسی طنز آمیز و مفرحانه با خود بگویم اوه دوباره در مه گم شدم. حالا با نام گذاری دیگر نگران این نیستیم که افکار حقیقت دارند یانه ، به جای آن فرصت پیدا میکنیم از خود بپرسیم آیا این افکار برای من سودمند هستند یا خیر ؟
برای انتخاب نام داستان باید دقت کنید که دو شرط زیر را داشته باشند:
- موضوع را خلاصه کند
- تصدیق کند که این مساله هم اکنون منبع عظیمی از درد و رنج در زندگی شماست.
4-خنثا سازی: باید بتوانیم قدرت افکار را کم کنیم. یعنی به عبارت خودمانی انرژیش را بگیریم.
- برای این کار باید افکار را بلند بر اساس ریتم آهنگی که دوست داریم بخوانیم.
- یا باز گو کردن افکار مان با صدای بلند و لحنی متفاوت
- ترسیم ذهنی افکار در حبابی توخالی در تصوراتمان
- تصویر افکار به صورت جملاتی نوشتاری روی صفحه مانیتور
- تصویر افکار به صورت صحبت کردن شخصیت های کارتونی
سخن پایانی: شما با انجام دادن این تکنیک هایی که روزهای اول بشدت سخت و شاید خنده دار باشد متوجه قدرت و اثر بخش بودن این تکنیک فوق العاده میشوید. کافیست بارها و بارها آن را امتحان کنید . تا این که روزی آن قدر شما در این مهارت استاد میشوید که عملا وقتی به مرحله اول یعنی آگاهی میرسید افکار بار خود را به دوش خود میگذارند و میروند.
دیدگاهتان را بنویسید